مهدیار عزیز مامان

من وبابا مهدی بعد از دوسال خدا به ما یک پسر خوشکل داد ومن نذر کردم اگر سالم باشد وپسر اسم آن بگذارم مهدیار و همین طور هم شد . مهدیار ثمره عشق دوطرفه است ...

مهدیار الان بزرگتر شده خیلی دوست داره پارک بره وبازی کنه ومن هم تاشده و امکان داشته اون پارک بردم تابازی کنه وخوش بگذرونه ...

سلام امروز شنبه ١١ تیر ٩٠ من شیفت صبح هستم امیدوارم مهدیار به خوبی مهد کودک بره . دیشب خانه عزیز جون بودیم وعزیز مهمان داشت ومهدیار کلی بازی کرد و خوشحال بود .خدا کنه همیشه خوشحال باشه ...

 تصادف عزیز : عزیز دوهفته پیش تصادف کرد خدا رحم فقط خدا می خواست عزیز مشکلی پیدا نکند چون قلب پاکی داره وجز کمک کردن به خلق خدا کاری انجام نمی ده اگر مشکلی برای عزیز پیش می آمد من نمی دانم چطور می توانستم تحمل کنم چون بعد از آقاجونم که به رحمت خدا رفت تنها کسی کهوجودش برامون ارزش داره عزیز جون  امیدوارم عمرش صد ساله بشه . موضوع :

مهدیار به رانندگی علاقه زیدای داره به همین علت تابستان سال گذشته ماشین شارژی خریدم. ...

  مهدیار من وعزیز جون و آقاجون خیلی دوست داره چون محبت زیاد می بینه امیدوارم بقیه هم همین قدر محبت کنند . ...

مهدرفتن مهدیار :   مهدیار ١٤ فرورین ٩٠ مهد گذاشتم بامشکلات فروان هنوز که هنوز بعد از چهارماه با گریه وزاری می رود امیدوارم این مشکل هم به خوبی حل شود .  

مهدیار دوستداشتنی ترین موجود زندگی من است من باتمام وجودم اون دوستدارم امیدوارم تا بهحال برای اون کم نگذاشته باشم .تمام سعی ام رامیکنم . کاش روزی می رسید مهدیار اینقدر نق نمی زد وهمیشه راض یبود . مهدیار دراردیبهشت ماه آبله مرغان گرفت من خیلی نگران بودم ولی خداراشکر سخت نگرفت ولی جای دوتا از دانه ها روی صورت قشنگ ماند . ...

شیر=ایش رختخواب=رختباخ یگانه=نه نه آبلیمو=آبمیلو الهام=الام آقاجون=آجون مامان جون =ماجون